این روزها یعنی درواقع ۲۰ آبان دومین سالگرد سالگرد اعدام احسان فتاحیان به دست جمهوری اسلامی است.
احسان (اسماعیل) فتاحیان (زادهٔ ۱۳۶۰ در کرمانشاه) فعال سیاسی کرد ایرانی و پیشمرگ
حزب کومله بود که بامداد روز چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۸ در سنندج اعدام شد.
فتاحیان در ۲۹ تیر ۱۳۸۷ در کامیاران دستگیر شد. و به اتهام محاربه از طريق عضویت در گروه
محارب از سوی قاضی بابايی رئيس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به تحمل ۱۰
سال حبس توام با تبعيد به شهرستان رامهرمز محکوم شد؛ دادستان عمومی و
انقلاب کامياران و همینطور آقای نصرالله نصری بعنوان وکیل احسان فتاحيان،
نسبت به حکم صادره اعتراض کردند که با توجه به تقاضای تشديد مجازات از طرف
دادستان شهرستان کامياران که مجازات تعيين شده را متناسب با شدت عمل
ارتکابی ندانسته بود، به استناد تبصره ۳ ماده ۲۲ قانون اصلاح تشکيل
دادگاههای عمومی و انقلاب و مواد ۱۸۶ ، ۱۹۰ و ۱۹۱ قانون مجازات اسلامی، با
تشديد مجازات حبس در تبعيد به مجازات اعدام، تقاضای تجديدنظرخواهی وی نيز
مردود اعلام شد.
پس از صدور حکم اعدام برای فتاحیان بسیاری از سازمانهای حقوق بشری از جمله
دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل خواستار لغو این حکم شدند. همچنین
فتاحیان اعتصاب غذایی را آغاز کرد که با همراهی بسیاری از زندانیان زندان
سنندج به یک اعتصای غذای دستهجمعی تبدیل شد و تعدادی از زندانیان
زندانهای دیگر استانهای کردستان و آذربایجان غربی هم به این اعتصاب غذا
پیوستند.اعدام فتاحیان در شرایطی در ۲۰ آبان اجرا شد که به خانوادهٔ او
اجازه ملاقات با وی داده نشد و جسدش نیز به خانواده تحویل نشد.
احسان فتاحیان جوان آزاد اندیشی که به جرم عشق به مردم به پای چوبه دار رفت و جان در راه پیمان خود با آرمانش نهاد، در آخرین نامه اش می نویسد که" هر گز از مرگ نهراسیده ام حتی اکنون که آن را در قریب ترین فضا و صمیمانه ترین زمان، در کنار خویش حس می کنم. آن را می بویم و بازش می شناسم، چرا که آشنائی است دیرینه برای این ملت و سرزمین" و سخن خود را چنین به پایان می رساند: " اگر به گمان زورورزان و حاکمان مرگ من موجب حذف مساله ای به نام کردستان خواهد شد باید گفت زهی خیال باطل. نه مردن من و نه هزاران چون من مرهمی بر این درد بی درمان نخواهد بود و چه بسا آتش آن را شعله ورتر خواهدنمود"
احسان فتاحیان جوان آزاد اندیشی که به جرم عشق به مردم به پای چوبه دار رفت و جان در راه پیمان خود با آرمانش نهاد، در آخرین نامه اش می نویسد که" هر گز از مرگ نهراسیده ام حتی اکنون که آن را در قریب ترین فضا و صمیمانه ترین زمان، در کنار خویش حس می کنم. آن را می بویم و بازش می شناسم، چرا که آشنائی است دیرینه برای این ملت و سرزمین" و سخن خود را چنین به پایان می رساند: " اگر به گمان زورورزان و حاکمان مرگ من موجب حذف مساله ای به نام کردستان خواهد شد باید گفت زهی خیال باطل. نه مردن من و نه هزاران چون من مرهمی بر این درد بی درمان نخواهد بود و چه بسا آتش آن را شعله ورتر خواهدنمود"
ما احسان را انسانی میدانیم که عاشق زندگی بود. او برای زیستن راه زیستن
را انتخاب نمود. راهها بر او بسته بود و برای زیستن دست به مبارزه زد. راه
مبارزهی زیستن در آن شکل و شمایل نیز ظاهرا وی را ارضا نکرد. زخمی از
مبارزه و زندگی به دام آنان افتاد که دشمنان دیرینهی زندگی و مبارزه
هستند. با اینکه میتوانست با تن سپردن به یک اعتراف حتا حکم ده سال
زنداناش را تخفیف دهد. اما تن نسپرد و تهدید بازجویان که امروزه در ایران
قاضیان اصلی هستند تایید شد و اعدام حکم او و سرنوشت او شد. اما در سه روز
مانده به کشته شدن اش نامهای نوشت که از لحاظ حیثیت تاریخی متن و از
لحاظ نوع برداشت آزاد از "آزادی" و "زندگی" و هم چنین"مرگ" به عنوان مفهوم
دیگری که به ظاهرا"حایل" این هاست، بسیار پر اهمیت است.
بعد از گذشت سه سال از اعدام احسان هنوز هم همه با تأسف و تأثر اما با تحسین وی را یاد میکنند.
اراده و عزم راسخش در تقابل با ستمگران زمانه، ایمان، شهامت و غرورش در
پای چوبه دار، وصیتنامه کوتاه و پرشکوهش در پایبندی به سعادت انسان و دفاع
از مردمش، همه و همه فاکتورهایی هستند که مرگ وی را مجزا نمود. او بسیار
ساده اما به غایت قهرمانانه زندگی را به پایان برد و طبل زبونی جمهوری
اسلامی را به صدا درآورد. به همین دلیل هم آفرین خلقی بایسته و شایسه وی
بود.
در سالیاد مرگ احسان جای دارد همه ما بر راه دمکراسیخواهانه، انسانی و
عدالتجویانه وی تأکید کنیم. همبستگی و اتحاد آن روزها را بیاد آوریم و
تأکید کنیم که قدرت ما در با هم بودنمان است.
از این رو تمامی ملتمان و تمامی انسان های آزادیخواه و دموکرات را فرا
میخوانیم که در سالگرد این عزیز از شکوه این شهید و تمامی شهدای راه
آزادی انسان دفاع کنند و سکوت در برابر این اقدامات غیرانسانی، از سوی هیچ
وجدان بیداری نباید پذیرفته شود و از تمامي مردم ايران و بخصوص مردم مبارز
كردستان ميخواهيم که با
اعتراض خود اعدام فعالان سياسي را محكوم كرده و به سران رژيم اعلام نمايند
كه فرزندان آنها در زندانها تنها نخواهند بود.
در پایان ما به عنوان کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و
مدنی کمپینی که دفاع از احسان فتاحیان را بخصوص و تمامی زندانیان سیاسی و مدنی کرد را بهده داشته و دارد از کلیه نهادهای فوق و مجامع بین امللی خواهان مداخله موثر و فعال و
فوری هستیم زیرا جان، مال و امنیت زندانیان سیاسی و مدنی کرد در خطر جدی
میباشد و همان گونه که روز به روز بر آمار فعالین کرد محکوم به اعدام
افزوده میشود و دستگاه قضایی و امنیتی رژیم جمهوری اسلامی در پی اعدام
یکایک این فعالین میباشد بر این اساس مداخه موثر و حمایت تمامی انسانهای
آزاده و مجامع بین المللی در مقطع حساس کنونی از زندانیان سیاسی و مدنی کرد مانع از وقوع هر فاجعه وتراژدی دیگری میباشد.
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر