هموطنان عزیز؛خانوادههای ستم کشیدهی زندانیان سیاسی و مدنی ایران و کردستان:
می دانم که اکنون خیابان ها از شنیدن خندهای بچه ها، که دست در دستها ی پدرانشان برای خرید نوروزی نهاده ند آنچنان خوشحال اند که سر از پا نمی شناسند ! و اکنون پنجمین بهارم را از پشت میلههای سرد زندان تنها نفس می کشم و فرزندانم هیچ که از محبت پدر بلکه از بودن عموهایشان نیز برای نوازش بر صورتهای مهربانشان بی بهره اند و محرومند ؛ آری اکنون آن خانه ای را که همیشه قل قل سماور و صدای خنده اش تمام گلهای باغچه را نوازش می کرد را پر کرده بود اکنون سکوت و آوایی سرد بر آن فرمان رواست .
دلواپسیم از آن همه تنهایی شب ر روز شماری و اکنون که این باد لطیف به من خبر بودن کنار همتان رابه آغوش من آورد را فراموش کردم و بدین خاطر از این جا ، از پشت این دیوارهای آغشته به خون آنانی که مردانه برای آزادی و عدالت جانشان را از دست داده و یا در بندند ، سال تازه را به تمام هم میهنان عزیزم و مخصوصا زندانیان سیاسی و مدنی و خانوادههایشان که سر سفره ی نوروزی همیشه جایی برایشان خالی گذاشته اند و خانوادهی خودم تبریک می گویم و از همین جا از مجامع بین المللی و تمام فعالان حقوق بشری خواستار یاری رسانی برای آزادی زندانیان سیاسی و مدنی در بند هستم.
موفق و پیروز باشید
انور حسین پناهی
یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر